نمایش نامه "کلاف زندگی "برگرفته از داستان "سیره هلالیه "ـ اثر اساطیری مصر ـ است که در آن، حکایت نبرد و رویارویی پدر و پسری، به گونه ناشناس، بازگو  می شود" .خضره "زنی از هلالیه که باردار است به کنار "دریاچه پرندگان "می رود  و براساس باور قدیمی آرزو دارد چشمش به پرنده ای زیبا بیفتد و فرزندش زیبا  گردد، اما خضره کلاغی سیاه را مشاهده می کند و پس از چندی پسری سیاه به دنیا  می آورد .مادر به همراه "ابو زید "که نام آن فرزند است از قبیله طرد می شوند . پس از گذشت ایام، ابو زید به مردی دلاور بدل می گردد .او پهلوان رشیدی است  که سپاهی تحت فرمان اوست .از طرفی پدرش "زورق "نیز سردار سرزمین دیگری است  که ناگزیر با هم به نبرد برمی خیزند، اما تقدیر چنان رقم خورده است که آخرالامر  آنان یک دیگر را باز شناسند .