"روایت عشق "داستان زندگی زنی میان سال به نام "فرنگیس "است .او که دبیر ادبیات فارسی است بعد از شهادت شوهرش "حسین"، سرپرستی فرزندانش  را بر عهده می گیرد .فرنگیس صاحب سه فرزند به نام "سوسن"، "سمیرا "و  "سام "است .سوسن پس از چندی از شوهرش طلاق می گیرد .سمیرا ازدواج موفقی  می کند و سام نیز با زنی به نام "مهوش "ـ که از دو شوهر قبلی اش طلاق گرفته  و صاحب دختری است به نام "مروارید "ـ ازدواج می کند .سام و مروارید با  هم رابطه دارند و به همین سبب، اختلاف سام و مهوش به گونه ای حاد بروز  می کند .سام پس از درگیری و نزاع با مهوش او را چنان کتک می زند که  بیهوش شده و سام به گمان این که او را کشته، از خانه متواری می شود.او  به مدت پنج سال پنهانی در منزل "دکتر جاوید "به سر می برد .در این مدت  مادرش ـ فرنگیس ـ به دنبال او می آید و عاقبت او را می یابد .سرانجام  فرنگیس به تشویق فرزندانش با دکتر جاوید ازدواج می کند و ....