جرئت تا حقیقت
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
جرئت تا حقیقت : «از کجا باید شروع کنم؟ از اولین باری که احساس کردم زندگیام بین زمین و هوا معلق مانده؟ یا آن لحظهای که باور کردم مردگان میتوانند با من حرف بزنند؟ یا شاید بهتر باشد از آن ثانیهای شروع کنم که پا به این مدرسه گذاشتم. حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم باید از همان روز اول به همهچیز شک میکردم، اما الآن میدانم وقتی آدم بدجوری چیزی را بخواهد، هر کاری میکند تا آن را به دست بیاورد. به دوستانش دروغ میگوید. از اعضای خانواده چیزی کِش میرود. یک جعبه بستنی پرتقالی را تا دانۀ آخر میخورد. حتی ممکن است تا جایی پیش برود که آزمایش جرئت بدهد… به خواب ترسناک آن شبم فکر کردم. یعنی واقعاً خواب بود؟ صدای تقتق و آن خندۀ بلند… یا آن را در ذهنم ساخته بودم؟ عروسک… آیا توهمی ساخته و پرداختۀ ذهن بیمارم بود؟» داستان درباره دختری دوازدهساله به نام پاریس پان است که بهتازگی همراه با خانواده به یک شهر کوچک نقلمکان کرده است. او به مدرسه جدیدی میرود و در آنجا بهسرعت دوستانی پیدا میکند. به مناسبت تولد سیزدهسالگی یکی از دوستانش قرار میگذارند که در یک بازی جرئت در جنگل شرکت کنند. این بازی نوعی آیین برای دختران است که هنگام رسیدن به سیزدهسالگی انجام میدهند و به این طریق جواز حضور به دوران بزرگسالگی را کسب میکنند؛ اما ماجرا به همین سادگی نیست. سالها پیش این بازی باعث مرگ دختری دوازدهساله شده و از آن زمان حرفها و شایعات بسیاری پیرامون مرگ این دختر در این شهر کوچک رواج دارد. پاریس باکمک پسربچهایی که همکلاسیاش است و لکنت زبان دارد از خطرات این بازی آگاه میشود. پاریس سعی میکند از انجام بازی طفره برود ولی با فشار و قلدری دوستانش مواجه میشود. او مجبور میشود که هم با قلدری دوستانش مقابله کند و هم بر ترسهایش غلبه کند.