آسمان آذر

آسمان آذر

آسمان آذر

زکیه اکبری و 1 نفر دیگر
2.5
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

داستان این رمان درباره دختر و پسری به نام «آذر» و «ایمان» است که با هم ازدواج می کنند. آن ها پس از قبولی در دانشگاه مجبور می شوند شهر خود را ترک کنند و راهی پایتخت شوند. هردوی آن ها با هم سعی و تلاش می کنند و درس می خوانند، اما پس از مدتی زندگی ساده و صمیمی آن ها تحت تأثیر محیط قرار می گیرد و... . در قسمتی از متن رمان «آسمان آذر» می خوانید: «مثل همیشه روزمرگی و تمام. آخرین بیمار مطب را ترک کرد. هوا تقریبا تاریک شده بود و غروب دلگیر پاییزی فضای اتاقم را پر کرده بود. سالاری به در زد و گفت: خانوم امروزم دیرتر می روید؟ همان طور پشت به او در حالی که از پنجره خیابان را تماشا می کردم، سر تکان دادم که یعنی آره...».