آواز پرواز

آواز پرواز

آواز پرواز

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

1

«ملیحه» و سه فرزندش «سلما»، «محمد» و «حسین» به خانة مادرشوهرش رفته و در شب یلدا منتظر آمدن همسرش، «عباس» بودند. آنها پاسی از شب را منتظر ماندند، اما او نیامد. بچه ها به خواب رفته بودند که صدای زدن ضربه به شیشه به گوش رسید. ملیحه و مادر با بازکردن در او را دیدند و چهره شان رنگ شادی گرفت. عباس بچه ها را بیدار کرد و بعد از کمی گفت وگو به آنها خبر داد که باید برود، آنها بی تابی کردند، اما او باید می رفت. قبل از رفتن تفالی به حافظ زد، اما شعر را برای همه نخواند و رفت. بعد از رفتنش ملیحه فال را خواند؛ فالی که خبر از رفتن همیشگی و شهادت او می داد و اشک پهنای صورتش را پوشاند. مجموعة حاضر مشتمل بر داستان های کوتاهی تحت عنوان زیرباران، پرنده ای پرید، هدیة بهشتی، قصة شب یلدا، عطر و سنگ و... است که داستان مذکور تلخیصی از «قصة شب یلدا» است.