کتاب حاضر، دربردارنده داستانی فارسی و شرح فراز و نشیب زندگی پسر جوانی به نام «کمال» است. کمال از کودکی استعداد خاصی در نویسندگی دارد. زمانی که او وارد دانشکده می شود داستان هایش چاپ می شود. همکلاسی های او «محمود»، «مسعود»، «نسترن» و... هستند. کمال عاشق نسترن می شود، امّا نسترن ازدواج کرده و به آلمان می رود. محمود و مسعود نیز به دلیل نگرفتن مجوز برای نمایشنامه های خود ایران را ترک می کنند. بعد از مدّتی کمال به دلیل نوشتن کتابی توبیخ می شود و او نیز ایران را به مقصد یکی از کشورهای خارج ترک می کند تا در آنجا آزادانه به نوشتن داستان هایش ادامه می دهد.