"حسن" پسر نوجوان که از تحصیل در دبیرستان به علت فقر خانواده بازمانده و به کار در یک کارگاه مشغول شده، نگران آینده ی خواهرش است که پدر قصد دارد او را در مقابل قرض خویش به طلبکارش، شوهر دهد. حسن حاضر است هرکاری بکند اما این اتفاق نیفتد. متاسفانه مشکل او این است که هنوز به عنوان کودک به او نگاه می شود و او قادر به هیچ اظهار نظری نیست. با وجود این، پسر برای نجات جان و زندگی خواهرش تصمیم خویش را گرفته و طلبکار پدر را که به دیدن "زهرا" آمده به سختی می زند. ساعتی بعد، از پاسگاه به سراغ پدر آمده و او را به اتهام ضرب و شتم به زندان می برند. حسن به ملاقات او می رود و پدر از وی می خواهد تا به عنوان مرد خانه از خانواده به خوبی مراقبت کند. کتاب پیش رو مشتمل بر 9 داستان کوتاه با عنوان چشم به راه، پرگشوده، در انتهای کوچه، همتی ناپیدا، یک قطره اشک، قفس، در راه مانده، و یک بار برای همیشه است.