در نظریة شناخت یا معرفت شناسی، هر پدیده ای علتی دارد، بنابراین برای شناخت باید به دنبال علت ها رفت. نظریة شناخت بر پایة نظریه های دیگر به صورت مختلف بیان می گردد. برای نمونه طبق نظریه های درون گرایی و برون گرایی، نظریة شناخت موجه بودن یا نبودن باور شخص را به عوامل درون ذهن فرد مرتبط می داند. بنابراین، شناخت عبارت است از: «باور صادق موجه»؛ یعنی موضوعی واقعی است و شما باور دارید که آن موضوع واقعی است و همین باور، دلیلی موجه برای واقعی بودنش است. کتاب حاضر، دو بخش دارد: بخش نخست، به موضوع «نظریة معرفت»، «فلسفة اخلاق» و «فلسفة دین» اختصاص دارد. و در بخش دوم، برخی از متون کلاسیک فلسفه نظیر: «جمهوری افلاطون»، «تاملات دکارت»، «ایدئولوژی آلمانی مارکس و انگلس» و «اگزیستانسیالیسم و اومانسیم سارتر» مورد بحث قرار گرفته است.