معرفی کتاب سرزمینی می جویم بکر اثر جوزه په اونگاره تی مترجم فرامرز خردمند

سرزمینی می جویم بکر

سرزمینی می جویم بکر

0.5
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

ناشر
مشکی
شابک
9789648765250
تعداد صفحات
124
تاریخ انتشار
1396/4/28

توضیحات

        
نخستین جواب من به دوست شادروان ژآن آمروش،که مشاهدات فی البداهه ی من را برای رادیو دیفوزیون تلویزیون فرانسه جمع آوری میکرد،این بود:
لیک این انگشت گذاشتن روی زخم های عمیق است.بین سگل چیده شده و آن که هدیه رفت/هیچ توصیف ناپذیر.این فریفته گی همان گونه که خواننده ی این نوشته مشاهده میکند،دایما در شعر من خودنمایی میکند.در معنی آن نه هیچ است که به نظر میرسد نطفه های شناخت خود وجود،که من هستم،تجلی کند.
بله،من در اسکندریه مصر به دنیا آمدم،در شهری که دیگر جزو آبادی های سبز و خرم نیل محسوب نمیشود.اسکندریه در کویر قرار دارد،در جایی که شاید از زمان پایه گذاری آن،زنده گی پر رفت و آمدی در جریان بوده است.با این وجود زنده گی در اسکندریه،هیچ نشان پویایی در زمان از خود به 
جای نگذاشته است.اسکندریه شهری است بدون بنای تاریخی،یا به تر بگویم فاقد بینایی که گذشته ی باستانی آن را به خاطر بیاورد.بی وقفه در حال تغییر است.در هر زمانی،زمان آن را می رباید.شهری است که در آن احساس زمان،زمان ویران گر،پیش از هرچیز و در راس هرچیز،در تخیل زنده است.و به ویژه در هیچ گفتن،در واقع،به آن تکاپوی دایم نابودی که زمان در آن به بار می آورد،فکر کردم.همچنین به سراب آن هیچ و آن زمان سلب شده که می بایست به تخیل شاعر صیقل زنند،فکر کردم.به تخیلی که من را تا کودکی ام پس می برند،زمانی که آن سراب ها خودمانی شدن را آغاز کردند...