معرفی کتاب قارچ سیاه اثر محمد کرباسی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در انتهای دره ای، ده بسیار زیبایی قرار داشت که رودخانه ای از آن می گذشت. تمام آدم ها و حیوانات این ده، شاد بودند تا این که آن همه خوشی ناگهان تبدیل به غم و غصه و سکوت شد. با گرمای خورشید، تعدادی از برف های روی زمین آب شده بود. اگرچه زمستان رفته بود؛ اما هنوز خیلی از غنچه ها باز نشده و بسیاری از پرنده ها آواز نخوانده بودند. هیچ کس نمی دانست چرا این بلا به سر ده آمده است. تا این که یک کبوتر چاهی با پرس وجو توانست به علت این غم و اندوه که وجود یک قارچ سیاه سمی در زیر زمین بود، پی ببرد. او با کمک اهالی ده قارچ سیاه را یافته و آن را در آتش سوزاندند. طولی نکشید که شادی و خنده به ده بازگشت، برف ها آب شد، غنچه ها باز شدند و پرنده ها با خوشی به پرواز درآمدند. نزدیک غروب، بارش باران، شادی اهالی ده را دوچندان کرده بود. این داستان در قالب نظم و نثر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.