معرفی کتاب از چشم غربی = Under western eyes اثر جوزف کنراد مترجم احمد میرعلایی

از چشم غربی = Under western eyes

از چشم غربی = Under western eyes

جوزف کنراد و 1 نفر دیگر
3.8
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

4

شابک
0000000038757
تعداد صفحات
355
تاریخ انتشار
1363/1/5

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        این رمان تاریخی، تلاشی است برای به دست دادن روانشناسی جامعه ی روسیه. در آغاز داستان، قتل وزیر کشور روسیه با نام آقای "پ" اتفاق می افتد. او که د راه خدمت به سلطنت، با کوششی خستگی ناپذیر، بسیاری از افراد را به زندان، تبعید و یا به پای چوبه دار می فرستاده سرانجام هنگامی که سوار بر سورتمه ای بوده، بر اثر انفجار بمب کشته می شود. بعدها در گفت و گویی که بین "رازموف" و "ویکتورهالوین"- از دانشجوسان هم کلای در رشته ی فلسفه- صورت می گیرد، هالدین خود را قاتل آقای "پ" معرفی می کند. او خطاب به دوستش می گوید که "لو مردخطرناکی بود با عزمی جزم. اگر کارش سه سال دیگر ادامه می یافت، بردگی ما به مدت پنجاه سال دیگر تمدید می شد. سپس ...نویسنده درباره این اثر می گوید: سهمناک ترین اندیشه ین است که همه ی این مردم، محصول شرایط استثنایی نیستند. بلکه محصول شرایط عمومی اند- متشکل از عادیت مکان و زمان و نژاد آن ها. سبعیت و بلاهت حکومتی خودکامه که همه ی موازین قانون را رد می کند و در واقع پایه ی کار خود را بر هرج و مرج کامل اخلاقی میگذارد- واکنشی سبعانه تر و احمقانه تر از انقلابی گری کلا آرمان گرایانه ای برنمی انگیزد که تباه سازی را در نخستین وسیله ی در استرس می جوید."
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          وقتی که آرامش و آسایش آینده به خطر می‌افتد، آدمی آماده قربانی کردن همه‌چیز و همه‌کس برای حفظ آن نظم و نظام موجود می‌شود و این شروع استبداد است. گاهی فرد یا افرادی که این نوع نگرش را دارند، چون ریسک خطرکردن و در انظار قرارگرفتن را نمی‌پذیرند، منجی برساخته‌ای را بر سریر قدرت می‌نشانند و خود را غلامان حلقه به گوش او معرفی می‌کنند. درصورتی که او، آن خودکامه بزرگ، تنها عروسکی است بازیچه مستبدان پنهان در سایه.
اما گروه دیگری نیز هستند، گروهی افراطی که در لابه‌لای پنهان ذهنشان میل به تصاحب قدرت در آنان بیداد می‌کند این گروه که همچون حاکمان مستبد در راه رسیدن به هدفشان همه چیز را مباح می‌دانند و ندای سرنگونی آن خودکامه بزرگ را سر می‌دهند، قربانی شدن انسان‌ها و ازبین رفتن زندگی‌شان برایشان کوچک‌ترین اهمیتی ندارد.
رازوموف از آن دسته انسان های معمولی بود که در دام انقلابی‌گری افراطی افتاد. کسی که فقط یک آینده معمولی برای خود متصور بود.
کنراد که به خوبی دو سویه افراط و تفریط را در این دو گروه به تصویر می‌کشد، عامل اصلی استبداد را ترس از دست دادن نظم و ثبات و عامل اصلی انقلابی‌گری افراطی را انتقام معرفی می‌کند چنانکه گویی ترس و انتقام قبای وجدان بر تن کرده و هر عمل غیراخلاقی و غیرانسانی همچون خیانت را در حق هم‌نوع خود انجام می‌دهند. در این زمان که همه چیز از دست رفت دیگر چه می‌ماند جز میل به نابودی. زمانی که پوچی چون شبحی سپید تمامی وجود آدمی را در بر بگیرد دیگر چه می‌ماند جز مرده‌ای متحرک که فقط اندیشه‌ی ویرانی در سر دارد.
        

1