امضای مرموز
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
4
خواهم خواند
1
توضیحات
ساعت پنج و سه دقیقه کم بود. روی نقشه ی بزرگ پاریس که سراسر دیوار اتاق را پوشانده بود دایره ی کوچکی روشن شد. کارمندی ساندویچی را که می خورد کناری گذاشت و فیش تلفن را در یکی از هزار سوراخ تابلوی برابرش فرو کرد. الو! بخش چهاردهم؟ ماشین شما؟... حرکت کرد یا نه؟... کارآگاه مگره که میل داشت ظاهرا به اتفاقات بی اعتنا باشد در آفتاب ایستاده عرق پیشانی اش را پاک می کرد. کارمند مزبور چند کلمه ی بریده بریده زیر لب گفت و فیش تلفن را کشید و ساندویچ اش را برداشت و روی به کارآگاه پلیس قضایی کرده گفت: چیزی نبوده، مرد مستی را گرفته اند!؛