تاریخ روانشناسی نوین تاریخ روانشناسی نوین سیدنی الن شولتس و 2 نفر دیگر 5.0 1 نفر | 1 یادداشت جلد 2 خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 2 خواهم خواند 0 توضیحات مشخصات نسخههای دیگر کتاب تاریخ روانشناسی نوین، مترجم علی اکبر سیف. یادداشتهای مرتبط به تاریخ روانشناسی نوین ابوالفضل شربتی 1400/7/16 جلد دوم کتاب به مکاتبی میپردازد که برای ما آشناترند. رفتارگرایانی چون واتسون، روانشناسی گشتالت، روانکاوی و چهرۀ مشهورِ آن فروید، و انسانگراییِ آبراهام مزلو. خوبیِ کتاب اینست که از بزنگاههای تاریخی میآغازد و پس از آن مناقشههای علمی را مطرح میکند. در ادامه فصلهای کتاب را مرور میکنم و سعی میکنم شمایی از آن به دست دهم. فصل نهم، دهم و یازدهم. این سه فصل دربارۀ رفتارگرایی است. شاید ماجرای «سگ پاولُف» را شنیده باشید. در ابتدا از روانشناسی حیوانی بر روانشناسی سخن میگوید، یعنی همان کاری که پاولف کرد، آمد حیوانات را شرطی کرد. این زمزمهها شنیده شد که شاید در مطالعۀ روانِ انسان نیز بتوان از این ایده استفاده کرد. شرطیسازی و رفتارگرایی با واتسون با جدیت بیشتری پی گرفته شد. البته واتسون حرفهای متنوعی زد اما شاید به خاطر دعوت مشهورش بیشتر سر زبانها افتاد. او همگان را دعوت کرد تا دنیایی بر پایۀ رفتار کنترلشده و به طریقهای علمی بسازند. فصل دوازدهم به روانشناسی گشتالت میپردازد. فصل سیزدهم و چهاردهم دربارۀ روانکاوی است. روانکاوی روشی است که فروید بهعنوان روشِ درمان به کار میبرد. اوایل نوعی روش تحلیل رویا بود. فروید معتقد بود که رویاها دو محتوا دارند، محتوایی آشکار و محتوایی نهفته. اهمیت رویا در همین محتوای نهفته است. (بعدها یونگ همین کشف فروید را در تحلیل رویا، بهشیوایی، به کار برد) بعدها شیوۀ تحلیل رویا به نظامی روانشناسانه دربارۀ شخصیت تبدیل شد، نظامی که به غریزه توجه دارد، جنبههای هشیار و ناهشیارِ شخصیت را مطرح میکند، «اضطراب» را در تحلیلِ من (ego) میکاود، و در نهایت، بر پایۀ اینها مراحلی از رشد شخصیت را معرفی میکند. معمولاً این مراحل رشد شخصیت در روانکاوی به دیدۀ منفی نگریسته میشود (مانند همۀ ما در کلاس روانشناسی دورۀ کارشناسی)، اما واقعیت اینست که اهمیت فروید در روانشناسی به هستهای بود که در زمان حیاتش مورد توجه نبود، آنچه بهعنوان مراحل رشدِ فرویدی معروف است، بهواقع، پوستهای است که در خود روانشناسی هم چندان مقبول نبود. پس از او دخترش، آنا فروید، کارل یونگ، آدلر و دیگرانی به روانکاوی وفادار ماندند و البته تغییراتی در نظام فرویدی اعمال کردند. فصل پانزدهم به مکتبهای روانشناسی جدید و متاخر میپردازد. جنبشهایی مانند روانآزمایی، روانشناسی صنعتی-سازمانی، روانشناسی بالینی و همینطور زنانِ روانشناس مطرح میشود. اما آخرین بحث کتاب به انسانگرایی میپردازد. انسانگرایان خود را نیروی سوم میدانستند، واگراییای از روانکاوی و رفتارگرایی. انسانگرایی بر تجربۀ هشیار تاکید دارد، به کلیتِ طبیعت و سلوک آدکی معتقد است، و نیز ارادۀ آزاد، خودانگیختگی و نیروی خلاق را مورد توجه قرار میدهد. مزلو، بهعنوان یکی از مشهورترین چهرههای انسانگرایی، معتقد بود هر فرد گرایشی ذاتی برای رسیدن به خودشکوفایی، بالاترین سطح هستی انسان، دارد. او هرمی ترسیم میکند که سلسله مراتبِ نیازها را بیان میکند. این هرم از پایین به بالا شامل موارد روبرو است: 1، نیازهای فیزیولوژیکی برای غذا، آب، هوا، کشش جنسی؛ 2، امنیت، ثبات، نظم، محافظت، رهایی از ترس و اضطراب؛ 3، تعلق و دوستداشتن؛ 4، مورد احترام دیگران و خود واقع شدن؛ 5، نیاز به خودشکوفایی. این دو جلد تلاش کرده است گسترهای از روانشناسی را عرضه کند، که موفق هم بوده است. 0 3