شلوار، اشباح، ای وای!

شلوار، اشباح، ای وای!

شلوار، اشباح، ای وای!

جیم بنتون و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

«جیمی کلی» در این کتاب از مجموعه «خاطرات یک بچه دست و پا چلفتی»، با مادرش درباره مد لباس گفت وگو می کند، اما در حین گفت وگو جمله ای از جیمی باعث می شود تا مادرش از دست او عصبانی شده و جیمی را در اتاقش زندانی کند. اما جیمی اصلا دلیل رفتار مادرش را درک نمی کند. خودش فکر می کند شاید حضور پدر باعث شده تا مادرش عصبانی شود و... شما می توانید دیگر خاطرات جیمی کلی را در این کتاب دنبال کنید.