نفرین پدر: بر اساس یک داستان واقعی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
پسر مغرور و خودخواهی که بر اثر تربیت نادرست خانواده کاملا از راه به در شده و همه را از خود می رنجاند، در این مسیر آن قدر پیش رفته که حتی احترام پدر و مادر خویش را نیز نگاه نداشته و نسبت به آن دو هم بی احترامی می کند. او که بارها به خاطر کارهای خلافش همه را به دردسر انداخته و خانواده را دچار مشکل کرده هرگز زیربار این مساله که ممکن است روزی دچار عاق والدین شده و به نفرین پدر گرفتار آید نرفته و بی محابا پیش می تازد. تا این که روزی خانواده قصد اسباب کشی به مکان دیگری را داشته و پسر با خیره سری خاص خویش ماشین خراب و ناکارآمدی را کرایه کرده و به همین دلیل بسیاری از وسایل را برجا می گذارد. پدر که به سختی دل شکسته شده او را نفرین می کند و از خدا می خواهد تا به وی نشان دهد که شکستن دل پدر پیر چقدر می تواند بد باشد. نفرین پدر به زودی درگیر می شود و پسر جوان و راننده که شخصی چون خود او بوده آن قدر درگیر مشکل و خطر می شوند که راه دو روزه را در یک هفته می پیمایند، اما بالاخره متنبه و آگاه شده به مقصد رسیده و از پیرمرد عذرخواهی می کنند.