«هدیة روز معلم»، خاطرة شهربانو کرمی نیا است. او در سال 78-1377 در یکی از مدارس به عنوان معاون مشغول به کار بود و به یکی از دانش آموزان به نام فاطمه به دلیل فقر مادی و فرهنگی، اما استعداد خوب بدون هیچ چشم داشتی کمک می کرد. تا این که هفتة معلم رسید، فاطمه شش کاسه و شش پیش دستی به عنوان هدیه به معلم داد. معلم قبول نکرد، ولی وقتی دید که او ناراحت شد قبول کرد. معلم موضوع را به مادر وی گفت، ولی مادر فاطمه از این جریان خبر نداشت. معلم ظرف ها را به مادر فاطمه داد و به او گفت که نگذارد تا وی متوجه شود تا سال تحصیلی تمام شود. بعد از آخرین امتحان در خرداد ماه، خانم کرمی نیا با فاطمه صحبت کرد تا بداند همه چیز مادیات نیست و رضایت خدا برای وی بهترین هدیه است. این کتاب جلد دوم از مجموعة روزها، خاطره ها و تجربه ها (آموزشی و پرورشی)، و حاوی خاطرات معلمان است. عنوان برخی از خاطرات عبارت اند از: شهادت، بهترین عیدی، ایجاد انگیزه، نتیجه گیری، شایستگی، اشک گل، نقطة قرمز، زنگ انشاء، سرزمین نور، نوع دوستی، یادی از استاد، کلفت، چادر، و گرم و خاموش.