ماجراهای شگفت انگیز نیلس
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
نسخههای دیگر
توضیحات
روزی روزگاری پسری بود حدودا ۱۴ ساله، لاغراندام و شل و ول با موهای بور که پسر خوبی نبود. بهترین لذتش خوردن و خوابیدن بود و بعد از همه اینها فقط دوست داشت شیطنت کند. صبح روز یکشنبه پدر و مادر پسرک می خواستند به کلیسا بروند. او روی لبه میز روی آستین پیراهنش نشسته بود و به این فکر می کرد که چقدر خوش شانس است که هم پدر و هم مادر از خانه بیرون می روند و آن حوالی برای چند ساعت خلوت خواهد شد و با خودش فکر کرد که بدون مزاحمت کسی می تواند تفنگ پدرش را بردارد و با آن تیری بیندازد اما... .
پستهای مرتبط به ماجراهای شگفت انگیز نیلس