کتاب حاضر، داستانی ترکیه ای است که در آن نویسنده عشق پرماجرای «سلوا» و «رافائل» را از استانبول به مارسی و از مارسی به آنکارا تعقیب کرده و همزمان از قهرمانی های دیپلمات های ترک که با خطر انداختن جانشان، جان صدها یهودی را از قتل عام نازی ها نجات دادند نیز پرده برداشته است. در این داستان «سلوا»، دختر «فاضل رشاد» پاشا از پاشاهای آخرین پادشاه عثمانی و «رافائل» پسر جوان یهودی، وقتی با مخالفت خانواده هایشان برای ازدواج مواجه می شوند، برای زندگی به فرانسه می روند. اما در آنجا هم به آرامش نمی رسند.