آلخاندرو و ماهیگیران تانکای
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
دن مورالس داستان میگوید. داستانهای زیادی درباره چیمبوته, شهر کوچکی در پرو که در آن زندگی میکرد. درباره ماهیگیری و زندگی های آن شهر و درباره تغییراتی که همیشه معنی پیشرفت نمیداد. داستانهایی درباره زندگی آدمها درکنار همدیگر و اینکه با کشته شدنشان به دست دولت چطور اوضاع بدتر میشود. دن مورالس مرد عاقلی است اما گذشته غم انگیزی دارد و در غم از دست دادن ایام گذشته و برادریها ناله میکند. با داستانهای کوتاهی که میگوید, داستانهای مهیجی که به سادگی و زیبایی گفته میشود, خوانندگان را به خودش نزدیک میکند. گویی که مستقیما با آنها همکلام باشد. برای یک ماهیگیر خوب تانکای, زندگی دیروزش بهتر از امروز است. زندگی موزون در کنار دریا. وقتی با این توازن در دنیای طبیعی زندگی میکردند, در دنیای انسانی شان هم توازن به وجود می آمد. این کتاب خوش خوان با حسی نوستالژیک و تحت تاثیر بی ثباتی های جریانهای سیاسی پرو, پیامی با اهمیت دارد. اینکه وقتی نظم طبیعی در هم میریزد. این فقط ماهیها نیستند که می میرند, وقتی طبیعت بمیرد, شاید همه ما نیز بمیریم.