داستان جغد و اکتبر

داستان جغد و اکتبر

داستان جغد و اکتبر

کاتیا بالن و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9786002183750
تعداد صفحات
211
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        داستان جغد و اکتبر درباره ی اکتبر دختری یازده‌ساله است که با پدرش در جنگل، جایی در شمال لندن زندگی می‌کند. مادرش در چهارسالگی آنها را ترک کرده و از آن زمان دیگر او را ندیده است. اکتبر در خانه درس می‌خواند و جنگل و طبیعت کلاس درس او هستند. او و پدرش در خانه‌ای می‌خوابند که پدر با مصالح جنگل ساخته است و از غذایی می‌خورند که در باغچه خود پرورش می‌دهند آنها تنها هستند بدون همسایه، بدون دوست. اکتبر در جنگل و طبیعت، ماجراجویی می‌کند و از آزادی خود لذت می‌برد. او و پدرش از درختان مراقبت می‌کنند. در دریاچه‌های یخ‌زده شنا می‌کنند. سیب‌زمینی در میان آتش می‌اندازند و کباب می‌کنند و شب‌ها به دیدن و شمردن ستاره‌های آسمان می‌پردازند. ماه اکتبر در راه هست و تولد اکتبر نزدیک. روزی او بچه جغدی پیدا می‌کند و با خودش به خانه می‌آورد تا از آن مراقبت کند. روز تولد فرا می‌رسد اما تراژدی رخ می‌دهد. بعد از سال‌ها مادر برمی‌گردد. اکتبر برای فرار از روبه‌رو شدن با مادر از بلندترین درخت جنگل بالا می‌رود. پدر تعقیبش می‌کند ولی از درخت سقوط می‌کند و این آغاز سختی‌ها و غم‌های اکتبر است. آن‌وقت است که همه چیز تغییر می‌کند.

پدر برای ماه‌ها در بیمارستان بستری می‌شود و اکتبر مجبور می‌شود همراه با مادری که از او متنفر است به شهر لندن که نفرت‌انگیزتر است برود. کودکی که در طبیعت بزرگ‌شده حالا زندگی‌اش به‌گونه‌ای تغییر می‌کند که قبلاً هرگز تجربه نکرده بود. او اکنون زندگی جدیدی دارد که باید با آن سازگار شود. اما اکتبر این را درک نمی‌کند. او نیازی به سازگاری احساس نمی‌کند، زیرا جنگل و طبیعت را خانه خود می‌داند. اکتبر مجبور می‌شود به مدرسه برود و بچه جغدش را به مرکز نگهداری از حیوانات وحشی بسپارد. در لندن او احساس غریبه بودن، تنهایی و خشم شدید می‌کند. فکر می‌کند که آزادیِ جنگل را ندارد و درختی نیست که از آن بالا برود و ستاره‌ایی نیست که در شب به تماشای آن بنشیند. او در مدرسه به‌ناچار دوست پیدا می‌کند و این سرآغاز تغییروتحول در اکتبر است. مادرش او را در گروهی ثبت‌نام می‌کند که گِل‌های اطراف رودخانه تمیز را می‌گردند تا اشیای قدیمی که در رودخانه دفن شده‌اند را پیدا کنند. ارتباط با رودخانه و دوستانی خوب سبب می‌شود که اکتبر یاد بگیرد در محیط‌های مختلف و رویدادهای ناگوار چگونه خود را سازگار کند. او به محیط‌ها و مناظر جدید عادت می‌کند و از لاک تنهایی‌اش خارج می‌شود بدون آنکه عشق به زندگی در جنگل را از دست بدهد. او دوباره به جنگل برمی‌گردد اما یاد می‌گیرد که شهر را، مدرسه، دوستان را و همچنین مادر را باتمام تفاوت‌هایشان دوست داشته باشد.