معرفی کتاب حکایت شتر با شتربان اثر مریم عزیزی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
کتاب حاضر، داستانی اقتباس شده از مرزبان نامه است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در این داستان شتربانی هر روز از نمک زار بار سنگینی از نمک بر گرده شترش می نهاد و به شهر می برد تا بفروشد. شتر زیر این بار طاقت فرسا بسیار لاغر شده بود. روزی خرگوش را دید. خرگوش بر او دل بسوزاند و گفت من راه چاره ای برایت سراغ دارم. چون پس از این که نمک بر پشت می گیری رودی بر سر راه داری چاره این است که در رود بنشینی تا قدری از نمک در آب حل شود و بار تو سبک گردد. شتربان هم متنبه می شود که نباید بار سنگین بر تو گذارد.