روز هزار ساعت دارد
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
دختر و پسر جوانی به دشمنی های موجود بین دو قبیلۀ روستای خویش پشت پا زده و با یک دیگر ازدواج می کنند. اما زن تا هنگامی که چشم از جهان می بندد قادر به فراموش کردن بی توجهی ها و توهین های طایفه همسر نبوده و کینۀ آنان را در دل دارد. آخرین فرزند آنها مطابق گفتۀ پیشگویی حاذق، نویسنده ای می شود که آرام و قرار ندارد و همیشه در سفر است و حتی همسر باردار خویش را نزد مادر فرستاده و دیگر هرگز سراغی از آنان نمی گیرد. نویسنده پس از سال ها گشت و گذار، در منطقه ای دنج و آرام ساکن شده و به نوشتن ادامه می دهد. اما دست روزگار باز هم وی را راهی سفر کرده و او در شهری دیگر به زندگی ادامه می دهد و همان هنگام است که خبر ویرانی شهر پیشین به وسیلۀ بمب و خمپاره را می شنود. او سرانجام زندگی جدیدی تشکیل می دهد و به سرایداری در باغی مشغول شده و ادامه داستان هایش را می نویسد.