داستان کوتاهی در زمینه مصرف مواد توهم زا و آثار سوء آن بر جوانان است. در این داستان کوتاه به برخی از منکرات اخلاقی رایج در این زمان مانند مصرف مواد الکلی، قرص های روان گردان و مواد مخدر صنعتی و برخی از مصادیق ابتذال فرهنگی در قالب مفاسد جنسی اشاره شده و ریشه های ابتلای جوانان ایرانی به این قبیل از مفاسد، بیان شده است. نویسنده بر این باور است که امروزه شیطان توانسته است اغلب افراد مسلمان و دیندار را را از مسیر اصلی هدایت و بندگی خارج نموده و آنان را در مسیری غیر از مسیر اهل بیت(ع) و رضایت آنان قرار دهد. وی همچنین بر این باور است که در حالت عادی و بدون مصرف مواد توهمی نیز اغلب افراد جامعه ما در توهم به سر می برند و محبوب حقیقی را از محبوب غیر واقعی تشخیص نمی دهند و به دنبال نیازهای کاذب و دفع این نیازها از راه های غیرمشروع هستند. وی به برخی از از جوانان که مسایل معنوی را برگزیده و راه جبهه و شهادت را برگزیدند نیز اشاره نموده و آنان و راه آنان را سرمشق جوانان امروزی دانسته است.