اثر پیش رو خاطرات تبلیغی یک روحانی در یک پایگاه مرزی کشور است که لحظه های پرخطر، شیرین و به یادگار ماندنی را ثبت نموده است. مؤلف این اثر که خود در دل داستان بوده و از مشکلات و دلواپسی های خانواده های مرزداران و سربازان دلیر کشورمان آگاه بوده، به خاطر شوخی همسر و دلواپسی ایشان برای برادرشان قصد سفر به مناطق عملیاتی غرب کشور را می نماید؛ تا اوج ناامنی را از نزدیک حس نماید.مؤلف با خلق اثر به صورت خاطره ولی داستان گونه سعی می نماید تا اولا خواننده را به خواندن مطلب علاقه مند نماید و ثانیاً با روایت واقعی از حوادث و اتفاقات شجاعت و فداکاری مرزداران کشور را به تصویر می کشد. مؤلف این خاطرات را در ماه مبارک رمضان ثبت و ضبط نموده است و با به قلم کشیدن روحیات قوی و معنوی چه سرداران و چه سربازان از کسانی صحبت می نماید که برایمان ناآشنا نیستند ولی شناخت این انسان ها زمانی که در قید حیات هستند بسیار مشکل است ولی فقط شهادت زینت این انسان ها آسمانی است و بس.