کتاب "تعقیب شبح" شرح‌حالیست در تعقیب قاتلی که در تابستان ۱۹۸۸ چهار دختر جوان را به قتل میرساند. این داستان غیرواقعی، از دیدگاه "ریچارد چیزمار" نویسنده اثر روایت میشود.

"به شدت ترسناک، در ژانری نو و هیجان‌انگیز؛ میترسید اما همچنان از آن دست نمی‌کشید"

«استیون کینگ»

 مرداد ۱۴۰۱،کمی از کتاب رو خوندم اما به دلایلی اون رو کنار گذاشتم؛ تا سه روز پیش که دوباره سراغش رفتم، با اینکه قصدی برای شروعش نداشتم. 
در حقیقت، دل‌زدگی من از کتاب "پرونده‌های راکد" و لذت بردن من در نوشتن و خوندن درباره جنایت من رو به سمت این کتاب سوق داد. بعد از دو سال که از مطالعه و نوشتن فاصله گرفته بودم، این کتاب به قدری مجذوبم که دو روز تمام درگیرش شدم و به پایان رسوندمش. 
اگر بخوام"تعقیب شبح"رو با کتاب‌های جنایی دیگه مقایسه کنم، قطعا در سطح عالی اون رو قرار میدم. نه فقط بخاطر  داستانش، بلکه به دلیل نوع روایتش؛ نوع روایتی که برای من بسیار جذاب، تازه و گیرا بود؛ کتاب دیالوگ‌های بسیارکمی داره و صرفا به شرح‌حال حوادث و اتفاقات میپردازه؛ بدون پرداخت بیجا به جزئیات بدون اهمیت، و پر کردن داستان با توصیفات دقیق از حرکات دقیق شخصیت‌ها، صحبت کردن‌هاشون، و جز‌ئیات بی‌اهمیت اتفاق‌ها. 
روایت به قدری سر راست و دقیقه که شمارو مجبور به ادامه دادن داستان میکنه.
 در نهایت "تعقیب شبح" کتابیست گیرا، که شما گویی درون داستان غرق شده و با شخصیت‌ها و خاطره‌های اونها به سفر میرید. کتابی در ژانر "جنایی" که فقط درباره جنایت نیست، بلکه درباره زندگی، خانواده و روابط آدم‌ها با هم تاثیری که روی هم دارن هست. و در نهایت یک نکته رو یادآور میشه:
«تمام ما، شبح درونمون داریم که مارو به انجام کارهای کثیف وامیداره.»