داستان ضحاک ماردوش
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
کتاب مصور حاضر، داستانی حماسی اقتباس شده از شاهنامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ج) نگاشته شده است. در این داستان ضحاک، پسر مرداس پادشاه سرزمین تازیان (اعراب) بود. مرداس پادشاهی خوب و خداترس بود. اما ضحاک پسر مرداس مرد ناپاکی بود. ایرانیان به ضحاک «بیوراسپ» می گفتند. چون هزاران اسب داشت. یک روز صبح زود شیطان به شکل انسانی که خوبی ضحاک را می خواهد، پیش او رفت. شیطان آن قدر حرف های شیرین گفت و داستان های جالب تعریف کرد تا ضحاک از او خوشش آمد. بعد شیطان به ضحاک گفت که من رازهای زیادی را می دانم که هیچ کس به جز من این رازها را نمی داند.