صادق هدایت گفته بود: “خودکشی در خمیره و سرشت بعضی ها هست و نمی توانند از دستش بگریزند” وقتی هدایت این جمله ها را بر زبان می آورد یا روی کاغذ می نوشت، کسی فکر نمی کرد روزی او را افتاده بر کف اتاقی محقر بیابند و سرانجام موفقیت او را در خودکشی به چشم ببینند و باور کنند.رنج های صادق هدایت منحصر به فرد بود. هنرمندان و روشنفکران درک بیشتری از آلام و دردهای این نویسنده خوش ذوق و بااستعداد دارند. او در دوره ای می زیست که اوضاع فرهنگی ایران مساعد نبود و دست کم آنطور نبود که هدایت می خواست. او و چند تن از دوستان نزدیکش گروه ربعه را تشکیل داده بودند و برای خودشان می نوشتند و می خواندند و دیگران را نقد می کردند و حالا از میان آنها این تنها صادق هدایت است که بارها و بارها خوانده می شود و اگر هم نقدی بر آثارش نوشته می شود جز ستایش و تکریم نیست.آوازه صادق هدایت به ایران محدود نمی شود. بسیاری از داستان های او به زبان های خارجی ترجمه شده و او را از سایر نویسندگان و روشنفکران ایرانی معاصر متمایز و جدا کرده است.کتاب حاضر به زندگینامه و داستان های هدایت نمی پردازد. این کتاب شامل عبارات و گفتارهایی کوتاه از اوست که هر کدام به ضرب المثل و عبارتی ماندگار تبدیل شده اند. این اثر در قطع خشتی و با کاغذ گلاسه همراه با تصاویری به یادماندنی از هدایت منتشر شده است. طراحی هنری کتاب را سعید زاشکانی انجام داده است.