مامان به سرکار می رود
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
مادر شهاب هر روز صبح مجبور بود به سر کار برود، به همین دلیل او را زود بیدار می کرد تا به خانة مادربزرگ ببرد. مادرش هر روز او را با بداخلاقی از خواب بیدار می کرد و شهاب عصبانی از خواب بیدار می شد و شروع به گریه و زاری می کرد. مادربزرگ با نوزاش و صدای قشنگ و با آرامش شهاب را بغل می کرد و شهاب آرام می شد. او از بودن در کنار مادربزرگ راضی و خوشحال بود و آرزو می کرد که مادرش نیز مانند مادربزرگ مهربان و آرام باشد. تا این که آرزوی او برآورده شد و مادر نیز مانند مادربزرگ مهربان و خوش رفتار شد. این کتاب برای کودکان دو گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.