قصه های قشنگ: سنباد
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
روزی، روزگاری یک باربر جوانِ فقیر به نام «سنباد» زندگی می کرد که با کار زیاد همیشه فقیر بود. یک روز سنباد، به قصد تجارت با تاجران راهی سفر دریایی شد. در دریا هوا طوفانی شد و کشتی سنباد را درهم شکست، سنباد به تکه الواری تکیه زد و خود را به یک جزیره رساند؛ جزیره ای که اتفاقات آن باعث شد که او به ثروت برسد.