محکوم به ازدواج
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
"گیتا"ی جوان از سوی پدربزرگش به عنوان وارث منحصر به فرد او برگزیده می شود، ولی این انتخاب یک شرط به همراه دارد. او باید با یکی از پسرعموهایش ازدواج کند تا نام فامیل سالیوان را زنده نگاه دارد. گیتا که با این موضوع مخالف است به دنبال راه حل می گردد. او به طور اتفاقی متوجه می شود که "لرد لوکه" ـ صاحب قصر مجاور ـ پس از یک سال دوری به املاک خویش بازگشته است. گیتا پس از آن که متوجه می شود زمانی پدرش در جنگ، جان لرد را نجات داده برای کمک خواستن، نزد او می رود. پدر لرد لوکه و پدربزرگ گیتا از دیرباز بر سر مساله ی مالکیت برخی زمین ها مشکل داشتند و مدت ها بود که دیدار دو خانواده ممنوع اعلام شده بود. گیتا، به طور پنهانی نزد لوکه می رود و از او خواهش می کند تنها برای مدتی که پدربزرگ بیمارش زنده است نقش نامزد او را بازی کند تا پسرعموها از ازدواج با او پشیمان شوند. از سویی لوکه نیز از زحمت های شاهزاده خانمی به نام "زلیخا" رنج می برد، چرا که زلیخا به شدت خواستار ازدواج با لوکه بود. لوکه و گیتا برای فرار از موقعیت بغرنج خویش این طرح را اجرا می کنند. پدربزرگ بنا به دلایلی به این مساله رضایت می دهد و خیلی زود می میرد. لوکه و گیتا بارها تهدید به مرگ می شوند. پسرعموها، گیتا را ربوده و برای ازدواجی اجباری به کلیسا می برند که همان دم لوکه از راه می رسد و با اعتراف به این که مدتی است عاشق دخترک شده با او ازدواج می کند.