مجموعة حاضر حاوی داستان های کوتاهی است با این عنوان ها: مار و پله؛ همه مون سوسک شدیم؛ یک عمل ساده؛ سلول؛ شش شعله... . قرعه ... دشنه، آیا کفش هات لنگه به لنگه است!؛ نگاهی پشت سر؛ چند قطره خون؛ بیا کلاغ ها رو بشمریم؛ ریشه، همیشه ریشه است؛ جذر و مد؛ کرم؛ خط تا و صفری که گرد نیست. در داستان «شش شعله، قرعه... دشنه» دختری بی اراده مجذوب جوان زیبا و رعنایی می شود و با او هم مقصد می گردد. جوان او را به جشن بزرگی می بردو به مناسبت ورود دختر به گروه، جشن باشکوه تر برپا می شود. آدم های متعلق به گروه لباس هایی با علامت هایی عجیب خاص داشتند. در مدت دو سال دختر روح خود را به حراج گذاشته و اینک پس از قرعه کشی نوبت او بود که نزد رئیس بزرگ برود تا در دخمة رئیس با دشنه ای قربانی شده و جسمش را نیز اهدا کند.