خانه ای روی ابرها
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
1
توضیحات
الا فهمیده بودم آن اتاق چه دارد که وقتی وقتم را آنجا می گذرانم تمام آن دلهره ها و غصه ها تمام می شود.تمام شب ها به همین فکر می کردم.به واژه ای که من را می ترساند. به احساسی که نمی دانم از کی در من شکل گرفته بود و فکر کردن به این چیزها سخت روی من تاثیر گذاشته بود .این احساس اینقدر بکر و کودکانه بود که حتی فکر کردن به آن هم خجالت زده ام می کرد.احساسی که تبدیل به یک جمله کوتاه توی دفترچه ام شد:فکر کنم دوستش دارم