نفرین خاکستری

نفرین خاکستری

نفرین خاکستری

2.5
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

تو بوی کاج می دادی.من یه حال بدی داشتم.نمیتوانم چه بگم چه حالی فقط یه دفعه حس کردم دیگه خودم نیستم.حس کردم از خودم اومده بیرون و دارو تو رو تماشا میکنم.تو داشتی با یه ماده گرگ بازی میکردی،یه ماده گرگ خاکستری می بوسیدیش بوش میکردی من کنار یه درخت وایساده بودم و تماشاتون میکردم ماده گرگ یهو دندان هاش رو فرو کرد تو گردنت خون فواره زد پاشید تو صورت من