آواره خیال

آواره خیال

آواره خیال

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در این داستان سرنوشت «آرام»، به تصویر کشیده شده است؛ دختری که در پی عشق خود به دام قاچاقچی می افتد. آرام دختری احساساتی و بی علاقه به تحصیل، در پی علاقمند شدن به کیوان، دوست برادرش امیر، برای نزدیک تر شدن به او به شدت درس می خواند و در همان دانشگاهی که کیوان درس می خواند، قبول می شود. پدر آرام، قاضی احمدی، پس از پی گیری پرونده ای تهدید شده است. بعد از ناپدید شدن آرام و پی گیری ماجرا مشخص می شود که کیوان قاچاقچی بزرگ و جنایتکار به نام سیامک رفیعی است و با اسم جعلی کیوان پارسا به دانشگاه راه یافته است. کیوان پسری که بیست سال پیش به دستور قاضی احمدی به جرم کیف قاپی، به کانون برده شده، بعد از رسیدن به سن قانونی به زندان فرستاده شده، ولی از زندان فرار کرده و امروز در قالب کیوان خود را در خانواده قاضی احمدی جای داده است. هدف او امیر بوده، اما بعد از رفتن امیر به انگلستان برای تحصیل، هدف آنها متوجه آرام می شود و آرام که دل در گرو عشق کیوان دارد به راحتی طعمه نقشه شوم کیوان می شود.