برای خرید که نباید پول داد: مرده فروشی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
آرتور و دخترش، ماریا، مسئول میخانه ای در بیرون شهر هستند. آرتور مرد ثروتمند و خسیس، اما ظاهرا فقیر است. مارکو نامزد منتخب پدر برای ماریا است. ماریا از او به علت مشارکت در تقلب و چپاول مشتری ها بیزار است و با پسر کفاش قرار ازدواج گذاشته است. ماریا به همراه پسر کفاش نقشه ای می کشند و پسر کفاش در کسوت یک مشتری جدید با پول فراوان وارد میخانه می شود. آرتور و مارکو با آگاهی از پول فراوان، با او بازی می کنند و در صحنه ای که آرتور، مارکو، ماریا به همراه مستی در میخانه حضور دارند، ظاهرا مشتری جدید کشته می شود و زمانی که فرد مست میخانه را ترک می کند، آنها در جیب مشتری اعلامیه ای پیدا می کنند که در آن جایزه ای برای کشتن مانیاچو، راهزن معروف تعیین کرده اند و چهره مشتری کشته شده، با مانیاچو مطابقت دارد؛ به زودی او تبدیل به گران ترین مشتری می شود و آرتور و مارکو بر سر این که مرده متعلق به آنهاست به جدل می پردازند که نامه ای از مانیاچو پیدا می کنند، این درحالی است که مانیاچوی واقعی همان مست لایعقل است. در این کتاب نمایش نامه دیگری با عنوان «برای خرید که نباید پول داد» به تصویر کشیده شده است.