افسانه های مردم مازندران
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در این مجموعه، تعدادی افسانه های مازندرانی فراهم آمده که عناوین برخی از آن ها بدین قرار است: آن که بد کند به خود کند، ابراهیم چوپان، اتک و متک، بچه خراسانی، بی گناه دانا، پیش گوی خوش شانس، حسن شکرکار، خرس و شهبانو، و درویش خوش شانس. نویسنده درباره ی موضوع و ساختار این افسانه ها می نویسد: "افسانه های مازندرانی رنگارنگ، شیرین و شنیدنی اند و موضوع آن ها بیش تر پندآمیز، شهسواری، عاشقانه ـ قهرمانی و سحر و جادو است. قهرمان افسانه های مازندرانی بیش تر، انسان ها و افسانه های تمثیلی ـ که از زبان حیوانات بیان می شوند ـ در این گستره اندک اند. نبود این افسانه ها ریشه در این واقعیات دارد: نخست این که در مازندران، طبیعت و انسان آن چنان یگانه اند که نمی توان آن ها را از هم جدا کرد. پس حیوان نیز در کنار انسان و همراه با او در متن قصه حرکت می کند (پسر دانا و کره اسب زیبا). دوم این که این دسته از افسانه های تمثیلی بیش تر در ادبیات مکتوب و ادبیات فرادستان به زیست مندی خود ادامه داده، به افسانه های عامیانه کم تر راه پیدا کرده است. ضد قهرمان در افسانه های مازندرانی بیش تر دیوها هستند. دیوها قدرتی فراانسانی دارند، اما گاه مانند آدم ها عاشق می شوند (چهل پهلوان و چهل دیو) و با آدم ها ازدواج می کنند (شیرمحمد). قصه هایی با موضوع تاریخی کم تر در این منطقه دیده می شود و یکی دو قصه که دارای زمینه ی تاریخی است به دوران شاه عباس مربوط می شود. درون مایه ی افسانه های مازندرانی، ستایش نیکی و بخشندگی، نبرد خیر و شر و چیرگی نیروهای اهورایی بر نیروهای اهریمنی است، اما مطلق بینی که حاکم بر افسانه های ایرانی است در افسانه های این منطقه کم تر دیده می شود. زبان افسانه های مازندرانی، روایی است و بعضی از افسانه ها از شیوه ی روایت در روایت یا حادثه در حادثه بهره گرفته اند. (افسانه های چهل پهلوان و چهل دیو و سرگذشت سه برادر دانا).