کتاب حاضر جلد دوم از مجموعة چهارجلدی «شوهر دلخواه» است. داستان اینطور ادامه پیدا می کند که بعد از آشنایی «لاتا» با «کبیر»، و رفتن لاتا و خانواده اش به کلکته، یک روز نامه ای از او به دستش می رسد. او در نامه به لاتا ابراز علاقه کرده و از او خواسته بود تا به نشانی درج شده روی پاکت، برایش نامه بنویسد. اما لاتا به خاطر دلایلی این کار را نکرد. رفت و آمد آنها با خانوادة «چاترچی» که پدر و مادر و خواهر و برادرهای میناکشی، همسر برادر لاتا بودند، باعث شده بود که «آمیت چاترچی»، پسر اول خانواده با لاتا دربارة موضوع های مختلف حرف بزند و اتفاقاتی رخ دهد، در حالی که لاتا همچنان به کبیر فکر می کرد و حتی برایش نامه هایی سرشار از احساس می نوشت، اما هیچ وقت آنها را پست نمی کرد. بعد از آن ماجراهایی رخ داد که در ادامة داستان بازگو شده است.