معرفی کتاب تیه طلا اثر عاطفه منجزی

در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
نسخههای دیگر
توضیحات
«... فرهاد بی نوا داره قربانی تیام می شه. طفلی فکر می کنه داره زن می گیره، در حالی که خبر نداره زنش مرده. خنده داره، نه؟ می دونم. هیچم خنده دار نیست. هر کی بفهمه داره چه اتفاقی می افته، می شینه و کلی به حال و روز ما دو تا، زار می زنه. حالا صبر کن تا همه چی رو از اولش برات بگم»