دن ژوان در دوزخ
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
محوریت اصلی داستان کتاب حاضر، مفهوم حقیقی زندگی و مرگ است. این نمایشنامه گفت وگوی میان چهار پرسوناژ است: آنا، دون ژوان، مجسمه و شیطان. اما همان طور که ابراهیم گلستان در مقدمه کتاب اشاره دارد، این بخش صرفاً یک داستان یا نمایش نیست، یک درگیری دربارهٔ مسائل فکری است با موضوعی فلسفی. آنا معشوقه دون ژوان است که دامان عفتش لکه دار شده و پدرش از روی عصبانیت دون ژوان را به نبردی تن به تن دعوت می کند. در این نبرد دون ژوان پیروز و پدر کشته می شود. دون ژوان به جهنم می رود، چون دستش به خون پدر آنا آغشته شده و از طرفی آدمی بی بندوبار بوده که مدام زنان را فریب می داده است. اکنون سال هاست که دون ژوان در جهنم است و آنا که پنجاه سال بعد از دنیا می رود، در جهنم دون ژوان را ملاقات می کند، اما پیر شده و دون ژوان ابتدا او را نمی شناسد. آنا خود را زنی پاک دامن می داند که در زمان حیاتش مدام در حال توبه کردن به درگاه خداوند بود، بنابراین از دیدن خودش در جهنم متعجب می شود و پیوسته درصدد است که به بهشت برود.