حسنی و بق بقو

حسنی و بق بقو

حسنی و بق بقو

حسن فتاحی و 3 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9786000807825
تعداد صفحات
12
تاریخ انتشار
1399/2/13

توضیحات

        باباجان لبخند زد و گفت: «تنبلی بسه! امشب مهمان داریم. برو از شیرینی فروشی، دو بسته آب نبات زعفرانی بگیر و زود برگرد.»حسنی که مثل چسب به رختخوابش چسبیده بود، به باباجان نگاه کرد، آن وقت باباجان مثل همیشه لحاف را از رویش پس زد و تشک را از زیرش کشید.حسنی فهمید دیگر چاره ای ندارد. کمی همان جا نشست و خمیازه های کوتاه و بلند کشید. بعد بلند شد. لباسش را پوشید و کفش هایش را پا کرد. اما یادش رفت....-از متن کتاب-