نمایش نامۀ حاضر نگاهی است به جریان توبۀ «حر بن یزید ریاحی» که در سه پرده قابل اجرا است و ماجرای آن بدین قرار است: در هنگامه ای که کوفیان با امام زمان خویش عهد شکسته و به صف یاران یزید پیوسته اند، فرماندهی طلایه داران سپاه کفر از سوی عبیدالله بن زیاد به «حر» سپرده می شود. او باید راه بر امام بسته، او را به سوی نینوا رهنمون شود. اما حر در برزخ است و گویا آهسته آهسته درمی یابد که عمری چشم بسته، دنباله رو باطل بوده است. او با جمعی از سپاهیان، سفر آغاز می کند، اما هم در خواب و هم در بیداری الهاماتی به وی می شود و اندک اندک نه تنها پرده از جلوی چشم هایش کنار رفته بلکه دچار نوعی روشن بینی می شود و به خوبی حوادث پس از جنگ را دیده و از آنچه قرار است پیش بیاید، شرمنده می شود. با رسیدن نامۀ دیگری از عبیدالله مبنی بر سخت گرفتن بر امام، حر تصمیم خویش را عملی کرده و با دوپاره کردن دست نوشته ، به سوی لشکر حق رهسپار می شود. دومین نمایش نامۀ کتاب پیش رو «شمس و فرخ» نام دارد.