در این کتاب، داستان "شنل قرمزی "برای مخاطبان گروه سنی "ب "و "ج" به فارسی ترجمه شده است .شنل قرمزی، دختر بچه ای است که به خاطر پوشیدن شنل قرمز رنگ به این اسم خوانده می شود .روزی دخترک تصمیم می گیرد مقداری خوارکی برای مادربزرگ مریضش ببرد اما در بین راه گرفتار گرگ بدجنس می شود . گرگ که از قصد شنل قرمزی آگاه می شود، به سرعت به کلبه مادربزرگ می رود و او را در کمد زندانی می کند، سپس شنل قرمزی را می بلعد و به خواب می رود . اما پدر شنل قرمزی که هیزم شکن است پس از شنیدن ماجرا از زبان مادربزرگ به دنبال گرگ بدجنس می رود و شکم او را می درد، بدین ترتیب شنل قرمزی را نجات می دهد و در پی آن، پدر شنل قرمزی شکم گرگ را با سنگ پر می کند .