لطیفه های بهلول داننده

لطیفه های بهلول داننده

لطیفه های بهلول داننده

رافیق اسماعیل و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در لطیفة «کره اسب بهلول» می خوانیم: بهلول هرچند وقت بنا به عادت کره اسب خود را سوار می شد و به گردش می رفت. یک روز که سوار کره اسبش بود، یک نفر از او پرسید: «بهلول، وقتی آدم به حرکات تو نگاه می کند، خنده اش می گیرد. اما حرف های عاقلانه ای داری، اینها را از کجا و از که یاد گرفته ای؟» بهلول هم در جواب گفت: «از دیوانه های عاقل یاد گرفته ام، کارهایی که آنها کرده اند، من نکرده ام و آنچه را که فکر نکرده اند، من کرده ام». کتابچة حاضر دربرگیرندة یکمین شماره از مجموعة ادبیات شفاهی آذربایجان لطیفه هایی از بهلول داننده است. شاه و بهلول؛ وصیت پیر؛ بهلول حلاج؛ حرف خاک؛ خلعت بهلول و سه مجنون عنوان دیگر لطیفه های این مجموعه است.