بار گران: اسطوره ی اطلس و هراکلس

بار گران: اسطوره ی اطلس و هراکلس

بار گران: اسطوره ی اطلس و هراکلس

جنت وینترسن و 2 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

اطلس عاشق زمین بود،خردشدن خاک بین انگشتانش،شکوفایی بهار،میوه دادن آهسته ی پاییز.دگرگونی. حالا زمین دگرگون شده بودامااطلس ساکن مانده بودومحور مایل را حس میکردکه درمقابل تیغه های شانه اش می گردد.تمام نیرویش برنگه داشتن جهان متمرکزبود.دیگر نمی دانست حرکت چیست.مهم نبود که برای راحتی اندکی جابه جا می شد.بار سهمگین برای همه چیزتصمیم میگرفت. چرا؟ چرا نگذاردش زمین؟