لغزش ساقی

لغزش ساقی

لغزش ساقی

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

گلبو در رمان «لغزش ساقی» ماجرای دختر و پسر جوانی به نام ساقی و سعید را بیان می کند که به صورت اتفاقی با یکدیگر آشنا می شوند و در مدتی کوتاه، پس از جلسات رسمی خواستگاری، با یکدیگر نامزد می شوند. پس از برپایی یک نامزدی باشکوه از سوی خانواده سعید که از طبقه مرفه اجتماع بودند، یک روز این دو تصمیم می گیرند به کوه نوردی بروند ولی در محلی از نزدیکی های قله، ساقی تصمیم می گیرد، نگاهی به دره عمیق آنجا بیندازد ولی سرش گیج می رود و به پایین سقوط می کند.این نقطه بحرانی و گره افکنی اصلی رمان «لغزش ساقی» است که با تلاش های سعید برای یافتن او و نجات ساقی از سوی دامپروران ساکن کوه جریان های تازه ای آغاز می شود.گلبو در این رمان، زبان ساده ای دارد و سعی داشته همه تکیه اش بر بیان روایت قصه نباشد. وی در بخش های متعددی اندیشه و سبک فکری خاص خود را نیز نشان داده است. برای نمونه، در جلسه خواستگاری نظرش را درباره مهریه و میزان آن از زبان ساقی که در رشته حقوق درس خوانده و در رمان فرد خوشفکر و خوش صحبتی معرفی می شود، این گونه بیان می کند: «دختر به رغم تعجب پدر و مادر ثروتمند پسر پیشنهاد هر نوع مهریه ای را رد کرده و گفته بود: فرهنگ فردی من با این قبیل معاملات کنیز و اربابی که آدمی را به یاد بازار برده فروشان می اندازد، همخوانی و سر سازش ندارد. ما قرار است زندگی مشترکی را با هم آغاز کنیم و این گونه قراردادها به شرافت و شفافیت تعهدی که پای آن را امضا می کنیم، لطمه می زند. اما حق طلاق را می خواهم و اگر بعد از ازدواجمان ثروتی به کوشش من و او و نه از طریق خانواده هامان به دست آمد، بدیهی است که -خدای ناکرده- هنگام جدایی، آن ثروت هم باید با عدالت بینمان تقسیم شود.» اهمیت طبیعت و معرفی دقیق موقعیت جغرافیایی کوهی که ساقی و سعید از آن بالا می روند، یکی دیگر از جنبه های اختصاصی این رمان است.