یونا و چیپ حقیقت تکان دهنده ای درباره گذشته شان دریافتند.آن ها فهمیده اند بچه های گمشده مشهور تاریخند.پیش از آن که بتوانند معنی آن را درک کنند باید با کاترین و پسر دیگری به نام الکس به گذشته بر گردند.وقتی در قرن پانزدهم فرود می آیندریا،میفهمند چیپ همان ادوار پنجم،شاه انگلستان و الکس برادر کوچک ترش،ریچارد،دوک یورک است.اما خوشحالی شاه بودن زیاد دوام نمی آورد.وقتی چیپ میفهمد میخواهند او را بکشند،دیگر سلطنت برایش جاذبه ای ندارد...به خصوی وقتی برایش روشن میشود که آن شخص عموی بد نامش،ریچارد گلاستر است!پ.ن حال برشان گرداند.اما آن ها چگونه میتوانند سلامت به خانه برگردند.وقتی طبق نوشته های تاریخی چیپ و الکس به قتل رسیده اند؟
اگر بتوانیم تاریخ را مانند این کتاب ورق بزرنیم و آموزش دهیم،دیگر کلاس تاریخ خسته کننده و خواب آور نخواهد بود.مارگارت پیتر سون هدیکس در این کتاب چنین کرده است