جوجه کوچولویی که می خواست دریا را ببیند
![جوجه کوچولویی که می خواست دریا را ببیند](https://s3.ir-thr-at1.arvanstorage.com/top-readers-publishers/books/102b9696-b33d-4d6e-8d05-9619112ac615.jpg)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروه های سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان می خوانیم: «زمان تخم گذاری در مرغدانی فرامی رسد. مامان مرغی ها با نگاه های محبت آمیز جوجه کوچولوهایشان را که تلاش می کردند و به خود فشار می آوردند، همراهی می کنند. فقط سفید پر بود که نمی خواست تخم بگذارد. او غرغر می کند: «تخم کردن، تخم کردن، تخم کردن!» او از این کار تکراری خسته شده بود و فکر می کرد حتماً چیزهای جالب تری در زندگی وجود دارد که انجام دهد، او می خواست به دنبال رؤیاها و آرزوهایش برود».