معرفی کتاب خانم جون و واسونک های شیرازی اثر صدیقه هاشم زاده

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
کتاب الکترونیکی «خانم جون و واسونکهای شیرازی» نوشتهی صدیقه هاشم زاده در انتشارات شالوده چاپ شده است. واسونکها ترانههای عامیانه و مخصوص شهر شیراز هستند که آنها را در مجالس عروسی و سرور و شادمانی میخوانند. نویسنده در کتاب «خانم جون و واسونکهای شیرازی» برخی از این ترانههای محلی را جمعآوری کرده است. درباره کتاب خانم جون و واسونکهای شیرازی واسونکهای شیرازی مخصوص مراسم عروسی و شادمانی است. به همین خاطر معمولاً با ریتم شش و هشت خوانده میشوند. خواندن واسونک به عهده زنهاست و آنها همراه با خواندن واسونک گل میکشند. معمولاً زن خواننده زنی هم دایره میزنند. این ترانهها مانند بسیاری دیگر از ترانههای محلی از وزن و قافیه درستی برخوردار نیستند. مضمون این ترانهها عموماً بیان آرزو و دعا و دیگر خواستههای افراد است. کتاب «خانم جون و واسونکهای شیرازی» با نقش زیبای گل و بلبلی روایتی است از خاطراتی مربوط به سنت عروسی در شیراز که در هر قسمت با توصیف هر مراسم و آن مرحله از عروسی پیش میرود. در هر قسمت واسونکهایی که دو طایفه عروس و داماد در تمام مراحل ازدواج میخوانند نیز آورده شده است. بیان خاطرات کتاب از سال ۱۳۹۷ شروع میشود و تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا میکند و تغییراتی که طی این مدت (۴ سال) صورت گرفته بهخوبی نمایان میشود. کتاب خانم جون و واسونکهای شیرازی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم: این کتاب به دوستداران ادبیات عامیانه و فولکلور پیشنهاد میشود. بخشی از کتاب خانم جون و واسونکهای شیرازی: «نمیدونم آقاُم چقدر گفت که یه دفعه مجلس شلوغ شد. گفتن مهریه خیلی! آقاُم گفت من یه فروشیم کم نمیکنم. سر مهریه دوستم به هم خونه میزدن، منم تو آشپزخونه گوش میدادم. دل تو دلم نبود که یه دفعه ننگ باور ننام مال و جارش از رسوم افتاد. ننگ ننگین شد! کی نمیفهمید همه سرگرم مهریه بودن. نزدیک بود دلخوری بشه که بریم سر کارت تو گوش آقاُم یه چیزی بهش گفت که آقاُم از آسمون اومد رو زمین. آخر بههم صلاح رفتن و نوشتن و بستن. یه طرف خرید و دوماد مهریه تعیین کردن. بعدش سفره شام انداختن. از ای تا او نی حیاط ظرفی گل سرخی دست سر هم؛ نونگویی بلوری تو سفره برق میزد. ننم گفت: یکیش کمه! باید شیش تُ ننگ باشه! از ترسوم نمیدوستم چیکار کنم. خودمونه زدم به نفهمی که بهم جر نکنه. شکر خدا رسم پلمبون خیلیا قدیما که بیجم تعریف میکرد فرقی نکرده، فقط اُتُم اُتُمش بیشتر شده؛ چیش هم چپیش بیشتر شده. اعتمادم کم شده. بیجم از قدیما که تعریف میکرد، میگفت شب پلمبون فقط مردا یا دوت بزرگتر زن که نه بزرگ دوماد و عروس بودن مهریه را طی میکردن. بعدم که حرافیشون میزدن و مهریه مشخص میشد، به پنج سیبیل بزرگترا گرو مینوشتن که یعنی حرفشون تغییر نمیکنه! ولی دورهی ما هم مثل شوُم بود که باید رَوقعه بنویسن زیرش هم امضاء کنن که خونواده دوماد سر عقد تَنه زیر حرفش. بویوی خدابیامرز میگفت دوره اوئام مثه بیجم بوده! بین دوره ننهام با دوره ما خیلی چیزا فرق کرده. دوره شوُم ما بین دوره ما همه چی فرق کرده. رسما سر جاشه، شکلشون عوض شده! مثه دختیرون. حالو برت تعریف میکنم، اول یه چکه آب بریزم تو گلوُم! دهنوم خشک شده دروست بریم. آخشنگا تو اوضاع حال اومد. بیدار چِتنو واسونک برت بگم تا بقیه مراسما تو ذرن یادوم بیاد: ماه میمونه دخترش مهتاب میمونه دخترش دست این مادر میرِزاد، بینظیره دخترش (کِلکِل) اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سییلت کنیم جون زلف آقا جونت بوگو چِتچن مهرت کنیم (کِلکِل) اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سییلت کنیم آتش بنداز تو سماور تا چایی میل کنیم (کِلکِل) اومدیم به باغتون آب دادیم انارتون سرفرازی همتون ناکام شده دومادتون (کِلکِل) ننه عروس گریه میکرد مهریه رودوم گُمه ننه دوماد خنده میکرد هرچی میخوئی با منه (کِلکِل)»