سه دختر دانشجو در یک خوابگاه دانشجویی،سه دختر ساده،سه استعداد درخشان که با رو?یای زندگی بهتر،عاشق شدن، وارد دانشگاه شده اند، و در یک اتاق در خوابگاه دخترانه زندگی میکنندیکی شان رو?یای دیگری هم دارد؛ساده اما سخت،مثل دیگران بودن و مثل دیگران معمولی بودن که در شرایط فعلی اجتماعی انگار پدیده ای پیچیده است.اقلیت همانند امری مازاد، همواره بیرون از دایره ایستاده، اما مهم و تاثیرگذار، به اجبار پوسته ظاهری جامعه را به تن کرده اما رویای همین ظاهر ساده را داردگونه ای از اقلیت ، عجیب و باورنکردنی برای اطرافیان و از همه مهمتر غیرقابل پذیرش.از دست رفتن، اندوه از دست رفتن، تمام شدن قبل از شروع شدن طرح اصلی نمایشنامه" دورتر از خانه" است، زیر لایه ای از خشونت،کمی از جنس سطحی(رفتاری و کلامی)، و بیشتر از جنسی پنهان، که کمتر به چشم می ا?ید اما تاثیرش بیشتر است،همانند امر مازاد.نمایشنامه " دورتر از خانه"در حضور شکل میگیرد، حضور همه چشم ها، همان چشم هایی که داعیه ندیدن دارند. چشم هایی که می بینند، اما ندیدن بیشتر به کارشان می ا?ید.