شکایت
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در چهارمین جلد از مجموعه "آفتاب مهربانی" داستان پسری به نام دیوید بازگو شده که در امریکا زندگی می کند. پدر و مادر وی شاغل هستند. از همین رو، دیوید بیشتر اوقات تنهاست. او برای خدا نامه ای می نویسد و از تنهایی اش شکایت می کند. دیوید همان شب خواب می بیند که در دشتی زیبا و در آن جا بچه هایی از سراسر دنیا حضور دارند و هر یک نامه ای در دست دارند که در آن مشکلاتشان را برای خدا بازگو کرده اند. بچه ها نالان و گریان هستند؛ اما فرشتگان نزد بچه ها می آیند و آن ها را نوازش می کنند. در این هنگام دیوید از خواب بیدار می شود. ادامه این داستان در جلد بعدی این مجموعه به چاپ رسیده است.